در نیچ مارکتینگ (Niche Marketing) تمرکز ما بر روی یک محصول یا خدمتی خاص میباشد. البته احتمالاً این تمرکز میتواند روی جنسیت، منطقهای خاص، سن، قیمت، شغل و… نیز صورت گیرد. مثلاً شاید ما قصد داشته باشیم که تنها جامعهی ورزشکاران بدنسازی را که کمبود وزن دارند، هدف قرار دهیم (خدمتی خاص با شرایطی خاص). حتی میتوان آن را به شهر یا منطقه خود محدودتر کرد.
در ادامه با مزیتهای نیچ مارکتینگ بیشتر آشنا خواهیم شد و توضیح خواهیم داد که چرا هر کسبوکاری در ابتدای راه بهتر هست که از قسمت خاصی از بازار کار خود را شروع کند. اگر هم هنوز وارد قسمت خاصی از بازار نشدهاید، توضیح میدهیم که بهتر هست با علاقه خود شروع کنید و کمکم نیاز مشتریان را عمیقتر بشناسید.
ورود برای رقبایتان سخت میشود
معمولاً بدین صورت هست که وارد آن بخش کوچکی از بازار خواهیم شد که رقبا هنوز وارد نشدهاند یا نتوانستهاند به خوبی به نیاز مشتریان پاسخ دهند؛ پس ما میتوانیم این را یک فرصت برای ورود به بازار ببینیم و مشتریان و نیازهایشان را بیشتر بررسی کنیم و در ادامه که برند ما شناختهتر شد، به بخشهای بیشتری از بازار نفوذ کنیم.
استارتآپها بالاخره باید با قسمتی از بازار شروع کنند؛ جایی که خودشان متخصص آن حوزه هستند یا حداقل با مطالعه بیشتر آن حوزه و رفتار کاربران، به تخصص در آن حوزه دست پیدا میکنند و در نهایت در آن حوزه رهبر خواهند شد (احتمالاً).
برای همین پیشنهاد میشود که حتماً در وبسایتتان دستهبندی محصولات یا خدمات داشته باشید؛ یعنی در ابتدا، روی حوزهی خاصی از بازار تمرکز کرده باشید، مقالههای تخصصی در آن حوزه تولید کرده باشید و دقیقاً بدانید که مشتریانتان چه میخواهند.
سپس میتوانید آن را به یک دستهبندی در سایتتان تبدیل کنید و وارد حوزه دیگر شوید. اینگونه، هر بار روی قسمت خاصی از بازار تمرکز کردهاید و نیاز مشتریان را عمیقتر شناختهاید، در نتیجه کار را برای رقبایتان بسیار سخت کردهاید.
رقبایتان برای اینکه بتوانند وارد حوزه تخصص شما شوند و به اندازه شما مشتریانتان را بشناسند، باید بودجه زیادی خرج کنند و این کار برایشان گران تمام خواهد شد.
شناختِ بهترِ نیازِ مشتریان
احتمالاً تا اینجا متوجه شُدید که اگر گوشهای از بازار را تصاحب کنید، مطمئناً بهتر میتوانید مشتریان آن دسته از بازار را شناخته و نیازهایشان را پاسخ دهید.
باید توجه کرد که رقابت در فضای دیجیتال برای بعضی از محصولات و خدمات، کمی دشوار و رقابت با برندهای مطرح، کمی سخت شده است. برندهای بزرگ به دلیل سرمایه زیادی که دارند به راحتی میتوانند با حجم تبلیغات زیاد، وارد قسمتی از بازار شوند و آن قسمت از بازار را از آن خود کنند.
ولی استارتآپها که در ابتدای راه هستند و چنین بودجهای ندارند، نمیتوانند تبلیغات در سطح وسیع انجام دهند و مجبور هستند به قسمت کوچکی از بازار وارد شوند و روی نیاز دستهی کوچکی از مشتریان تمرکز کنند. شاید همین استارتآپهای کوچک در آینده، برندهای بزرگ را شکست دهند.
دلیل آن است که برندهای بزرگ معمولاً توجهی به قسمتهای کوچک بازار ندارند و روی نیازهایی سرمایهگذاری میکنند که اندازه بازار بزرگی دارد. در این وسط، این برندهای بزرگ ممکن است نتوانند به خوبی نیاز مشتریان خود را برطرف کنند و بودجه خود را از دست بدهند.
لذا کسبوکارهای کوچک با تمرکز بیشتر روی دستهای خاص از مشتریان، پاسخ بهتری به آنها میدهند و رشد مناسبی خواهند کرد.
برند شدن در یک حوزه
کسبوکارهای کوچک نمیتوانند از همان ابتدا قسمت بزرگی از بازار را بگیرند یا بخواهند روی قسمت بزرگی از بازار تمرکز کنند. اولاً، آنها زیرساخت چنین کاری را ندارند (محصولات، خدمات، منابع انسانی و… آنها در ابتدای راه کافی نیست) و ثانیاً، بودجه لازم برای تمرکز روی کل بازار زیاد خواهد بود.
از همه مهمتر، فرضاً کسبوکاری بودجه و زیرساخت لازم را داشته باشد، آیا تجربه کافی برای ارائه خدمت به مشتریان در این حجم بزرگ را خواهد داشت؟ آیا میتواند نیاز آنها را برطرف کند؟ چون اگر نتواند چنین کاری انجام دهد، مشتریان ناراضی خواهند بود و دیگر سراغ آن کسبوکار باز نخواهند گشت و کل بودجه به احتمال زیاد، از بین خواهد رفت!
ولی اگر کسبوکارها با قسمت خاصی از بازار شروع به کار کنند، نه تنها میتوانند در یک حوزه خاصی از بازار متخصص شوند و نیاز مشتریان را بیشتر بشناسند، که میتوانند کسبوکار را توسعه داده و فرصتهای بیشتری از بازار را تشخیص دهند و آرامآرام به بخشهای دیگر بازار وارد شوند. اکنون تجربه کافی دارند و احتمالاً زیرساخت آنها پاسخگوی مشتریان جدید خواهد بود.
هزینه بازاریابیتان کمتر میشود
اگر بخواهند برای رونق کسبوکار خود بودجهای اختصاص دهند، به احتمال خیلی بیشتری این بودجه را میدانند چگونه و کجای بازار خرج کنند (چون از قبل با نیاز مشتریان آشنا شدهاند و تا حدودی نسبت به رقبا و بازار آشنایی دارند و میدانند که کسبوکار خود را به چه سمتی باید هدایت کنند).
از طرفی، زمانی که شما آرام پیش میروید و از قسمت خاصی از بازار شروع به فعالیت میکنید (نیچ مارکتینگ)، چون در ابتدای راه مشتریانتان کمتر هستند و در نتیجه بهتر میتوانید نیازهای آنها را برطرف کنید، آنها راضیتر خواهند بود و شما را پیش دیگران تبلیغ میکنند و اصطلاحاً بازاریابی دهانبهدهان (Word of Mouth) رخ خواهد داد.
بازاریابی دهانبهدهان سطح بالای رضایت مشتریان از محصول یا خدمت شماست که منجر به تعداد مشتریان بیشتر و سود بیشتری برای شما خواهد شد.
نحوه شروع نیچ مارکتینگ
افرادی که قصد دارند کسبوکار خود را راهاندازی کنند یا حداقل یک سایت شخصی داشته باشند، میتوانند نیچ مارکتینگ را از علاقه خود شروع کنند.
بهتر هست که از حوزههایی شروع به کار کنید که به آنها علاقه دارید؛ چون این کار نیز مثل همه کارهای دیگر نیاز به تلاش و استمرار دارد و اگر حوزهای باشد که علاقهای به آن نداشته باشید احتمالاً در میانه راه آن را رها خواهید کرد و به نتیجه مطلوب خود دست پیدا نمیکنید.
میتوانید از خود بپرسید که سرگرمیهای مورد علاقه من چیست؟ ارزشهای من چه چیزی میباشد؟ با شنیدن چه موضوعاتی دوست دارم بیشتر از آن بدانم یا صحبت کنم؟ بیشتر چه کتابهایی را مطالعه میکنم؟ قصد دارم در چه مسیری رشد کنم؟
میتوانید با تولید محتوا به تعدادی از مشتریان خود دست پیدا کنید و حتی در آینده کسبوکار خود را راهاندازی کنید. (البته که راهاندازی کسبوکار به این سادگی نخواهد بود!)
جمعبندی
به صورت کلی، میتوان مطالب گفته شده را در تصویر زیر خلاصه کرد:
برای مثال اسنپ را در نظر بگیرید. در ابتدا، تنها با قسمت خاصی از بازار کار خود را شروع کرد (هر چند میتوان کسبوکارهای کوچکتری را مثال زد). اسنپ فقط روی تاکسی تمرکز کرده بود؛ قسمتی از بازار که رقیب نداشت و نیاز بازار به شدت بالا بود. کمکم با شناخت بیشتر مشتریان خود و بزرگتر شدن، وارد قسمتهای دیگر بازار مانند اسنپ وانت، پزشک و مشاوره، فروشگاه و… شد و کسبوکار خود را بزرگتر کرد.